«دونا» معلم مدرسه ی کوچکی بود و دو سال تا باز نشستگی فرصت داشت. من هم به عنوان بازرس در کلاس ها شرکت می کردم وسعی داشتم در امر آموزش تسهیلاتی را فراهم آورم. آن روز به کلاس « دونا» رفتم و روی نیمکت ته کلاس نشستم, شاگردان , سخت مشغول پر کردن اوراقی بودند. این فایل با فرمت پاورپوینت ارائه شده و در 37 صفحه تنظیم و قابل ویرایش است ...