زراقة. [ زَرْ را ق َ ] (ع اِ) آب دزدک و آلتی که بدان مایعی راکه در جوف وی داخل کرده اند به قوت دفع می کند. (ناظم الاطباء). آب انداز. (مهذب الاسماء). منضحة. نضاحة. (تاج العروس ). آبدزدک و آن آلتی است که بدان دواء زرق کنند در اهلیل بادبر و امثال آن. (از بحر الجواهر، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). انبوبه که بقدر تجویف آن عمودی در آن کنند که با کشیدن قسمتی از آن عمود در انبوبه آب بیرون جهد. سرنگ .آب دزدک. از «زوریخ » یونانی. تلمبه ٔ خرد قابل حمل. آلتی که بدان مایع یا داروئی را در تجاویف درونی ...