رمان زیبای زنی که مردش را گم کرد از صادق هدایت مجموعه آثار صادق هدایت خلاصه رمان : صبح زود در ایستگاه قلهک آژان قد کوتاه صورت سرخی به شوفر اتومبیلی که آنجا ایستاده بود زن بچه بغلی رانشان داد و گفت:- این زن می خواسته برود مازندران اینجا آمده ، او را بشهر برسانید ...