کتاب گویای ظلم آباد نویسنده : علی اشرف درویشان آنجا روی تنها درخت دهکده نشسته بود. دلگیر، گرفته و بغضناک. با چهره ای سوخته از آفتاب و اشک. رادیوی کهنه ی پدرش به بالاترین شاخه آویزان شده بود و او گاه گاه برای رهایی از تنهایی آن را روشن می کرد. گلویش پر از بغض و درد ...