اثر چارلی چاپلین در انتهای کوچه zwnj;ی ما کشتارگاهی بود و گوسفندهایی که به آن zwnj;جا می zwnj;رفتند، از جلو خانه ما رد می zwnj;شدند. یادم می zwnj;آید که روزی، یکی از آن گوسفندها در رفت و در کوچه پا به فرار گذاشت و بچه zwnj;های ولگرد، خوشحال از این ماجرا، سر در عقب حیوان گذاشتند.بعضی سعی ...